محمد بن محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید از علمای بسیار برجسته شیعه در قرن پنجم و دارای بیش از 200 کتاب در رشته های مختلف علوم اسلامی بود . شخصی به حضورش آمد و پرسید : زنی حامله فوت کرده ولی بچه در رحمش زنده است . آیا او را همانطور دفن کنیم یا شکمش را شکافته و بچه اش را بیرون آوریم ؟
شیخ مفید ره گفت : همانگونه دفنش کنید . آن شخص برگشت و در وسط راه دید سواری به او نزدیک شد و گفت که شیخ مفید فرمود : شکم آن زن را پاره کنید و بچه را بیرون بیاورید . آن شخص چنین کرد . پس از مدتی جریان را برای شیخ مفید نقل کردند . شیخ گفت : من کسی را نفرستاده بودم ، معلوم است که آن سوار ، حضرت صاحب الامر بوده است . اکنون که در احکام اشتباه می کنم خوب است دیگر فتوا ندهم . شیخ در خانه اش را بست و از خانه بیرون نیامد .
ساعاتی بیش نگذشت که از طرف امام زمان توقیعی ( نوشته ای ) خدمت شیخ مفید گذاشته شد ، (( ای شیخ ، برای مردم فتوا بگو و ما آن را تکمیل خواهیم کرد ، و نمی گذاریم که در خطا و اشتباه بمانی ))
پس از آن شیخ دوباره در مسند فتوا نشست و احکام اسلام را بیان کرد.